آرام کَندی؛آرام بردی؛دلت را...دلم را...و نپرسیدی لحظهای«تا کی بسرایم ناگزیر رفتنت را»من، تو را مؤمنم هنوزای من همه فدای تو!بگذار به وسعت یک پلک میهمان شبت کنمو به ژرفای دردهای کودکیاز آبشار سیاه گیسوانت هوشیار شومامروز که لحظه بوی رفتن داردتو بمان؛ای من همه فدای تو ... مهمان...
ما را در سایت مهمان دنبال می کنید
برچسب : من فدای تو بجای همه گلها,من فدای تو بجای همه, نویسنده : moradihadio بازدید : 31 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 5:09